تفکر یعنی اندیشیدن در مورد چیزی که آن چیز چیست و از چه ابعادی تشکیل شده است. آنچه انسان را از سایر موجودات متمایز می‌کند تفکر و اندیشیدن است. زندگی انسان از اولین روزها تا واپسین روز از فکر کردن و تفکر و اندیشه‌ی خالی نیست؛ یعنی تفکر همزاد و همزیست آدمی است و همین فکر کردن است که موجب می‌شود انسان به برخی مجهولات در مورد خیلی چیزها دست پیدا کند. یعنی با فکر کردن و اندیشیدن می‌توان مجهولات را معلوم کرد و از طریق تفکر به چیزهای تازه دست یافت و خلاقیت ایجاد کرد.

 روان‌شناسان تفکر را به دو نوع آن یعنی تفکر همگرا و تفکر واگرا تقسیم می‌کنند. تفکر همگرا یعنی همان روش و اسلوب رایج، سنتی و قدیمی فکر کردن که از پیش تعیین شده و ریسک کردن در آن وجود ندارد و از یک روش و چارچوب خاصی پیروی کرده است. تفکر واگرا یعنی انسان مختار است که انواع تفکر داشته باشد، اهل ریسک کردن باشد، پایبند یک روش و چارچوب خاصی نباشد و هر طوری که خواست میتواند فکر کند که این شیوه از تفکر به خلاقیت منجر می‌شود. اهمیت فکر کردن به اندازه‌ای است که آدمی نمی‌تواند از آن فارغ شود و لحظه‌ای بدون فکر کردن زندگی کند. ممکن است فردی بطور سطحی و احساسی فکر کند و دیگری بطور منظم، منطقی و حساب‌شده. با این حال، با تفکر منطقی و حساب‌شده است که انسان به مجهولات دست پیدا می‌کند. چگونه فکر کردن به انسان بستگی دارد؛ زمانی‌که در مورد یک مسئله‌ی خاص از چند نفر نظرخواهی می‌شود می‌بینیم که هر یک تفکرات متفاوتی در مورد آن دارند؛ نوع فکر کردن بستگی به نوع فرد، سطح آگاهی او و محیطی که در آن است دارد. نوع فکر کردن به‌حدی مهم است که آدمی وقتی در مورد مسئله‌ای عمیقاً به تفکر و اندیشیدن می‌نشیند خیلی متفاوت‌تر‌ است با کسی که احساسی به آن می‌نگرد و شاید نتیجه‌ای متفاوت هم داشته باشد. وضعیت روحی و روانی فردی که منطقی و عمیق فکر میکند با فردی که سطحی فکر میکند متفاوت می‌باشد، چه برسد به نتیجه‌ی تفکر آنها. آموزه‌های دینی هم به ما یادآور شده‌اند که یک ساعت تفکر بهتر از سال‌ها عبادت است. قران کریم بارها به تفکر و تدبر اشاره کرده است و خطاب به برخی از انسان‌ها می‌گوید: آیا نمی‌اندیشید؟ 

عموما انسان‌ها روزانه فکر می‌کنند. شاید نوع فکر کردن بستگی به محیطی داشته باشد که انسان در آن کار می‌کند مثل حوزه مالی، مدیریتی و حوزه های دیگر. تفکر و اندیشیدن باعث شکوفایی مغز انسان می‌شود. هر چه بیشتر و بهتر و عمیق‌تر از مغز استفاده شود شکوفاتر میشود و وسعت پیدا می‌کند. میتوان چنین تشبیهی کرد: باغبانی را در نظر بگیرید که به قسمتی از باغ بهتر از سایر قسمت‌ها میرسد؛ پیداست که قسمتی که بهتر به آن رسیدگی شده از هر لحاظی بهتر و شکوفاتر است. با تفکر در انفس و عالم هستی می‌توان به شناخت خداوند و عظمت بی پایانش رسید. 

و حال نوع تفکر ما مشخص می‌کند که در وضعیت فعلی در خانه بمانیم یا خیر؟ در این ایام اوقات خود را چگونه بگذرانیم؟ و چگونه با این وضعیت برخورد داشته  باشیم؟ قاعدتاً در پس هر شرایطی فرصت‌هایی نهفته است که با تفکر می‌توان به آنها دست یافت.